Sunday, 25 April 2010

Tuesday, 13 April 2010




در گذشت یکی از مفاخر ادب فارسی در کنج عزلت
استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی و یکی از مفاخر فرهنگی ، دکتر خسرو فرشیدورد ، كه در گوشه تنهایی و بیماری در "سرای سالمندان نیکان" به دیار باقی شتافت. متاسفانه تا کنون هیچ خبری در مورد درگذشت ایشان منتشر نشده است!
به گزارش وبلاگ فصل فاصله،دکتر میر خسرو فرشیدورد از استادان پیشکسوت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و دارای شهرت علمی جهانی وتحقیقات گسترده ودیدگاههای ویژه در عرصهّ دستور زبان بود.مقالات و کتابهای فراوانی در حوزه دستور زبان فارسی و زبان شناسی و نقد و تحقیقات ادبی از آن استاد درگذشته برجای مانده است.
دکتر فرشید ورد به زبان و شعر فارسی عشق و غیرت فراوان داشت. این شعر قدیمی که از مشهورترین سروده های وی هست به خوبی محبت او را به ایران و فرهنگ این سرزمین نشان می دهد:


این خانه قشنگ است ولی خانهّ من نیست


این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو، آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیـــــزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی ست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی ست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری ست که در نافهّ آهوی ختن نیست
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانهّ من نیست
آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست
دردی ست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بوَد دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهر عظیم است ولی شهر غریبست
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست...

Saturday, 20 March 2010

سال 1389 بر همه مبارک باد

امیدوارم که این سال - سال رسیدن به همه آرزوهای جمعی

نابودی دیکتاتوری و آزادی های اجتماعی و سیاسی باشد











Thursday, 18 March 2010

هر چه به روز عید سال ۸۹ نزدیکتر می شیم انگار که غمهامون بیشتر و دلهامون گرفته تر می شه . همیشه همینطوره در لحظاتی خاص غصه ها بیشتر خودشون رو نشون می دن و عید نوروز امسال از این لحظه هاست .
جای خالی عزیزانی که نوروز پیش در میانمان بودند و امسال دیگر نیستند . رفتند و داغشان برای همیشه تاریخ بر دلهایمان سنگینی می کنه .
سال ۸۸ یه زعم بسیاری از دوستان سال خوبی نبود. اونها معتقدند سالی پر از خشونت و درگیری و کشتار رو پشت سر گذاشتند . تا اینجاش باهاشون موافقم . اما به نظر من دستاوردهایی که توی این سال بدست اومد واقعا کم نبود . اگر منصفانه به این سال نگاه کنیم . می تونم بگم اتفاقاتی توی این سال افتاد که در سی سال گذشته بی سابقه بود .
دستگیری و شکنجه و کشتار و سرکوب و ... اصلا در این حکومت چیز بی سابقه ای نیود و بخصوص افرادی که سنشون بالاتره حتما فراموش نکرده اند سالهای دهه شصت که زندانهای ما تبدیل به سیاهچالهای قرون وسطا بود و بسیاری از جوانان این کشور بدون اینکه حتی شناسایی و تشخیص هویت شوند دسته جمعی به جوخه های اعدام سپرده می شدند و عکس جناره های تیرباران شده در روزنامه روز بعد برای شناسایی چاپ می شد .
انواع شکنجه های روحی و جسمی و تجاوز به زندانیان هم در کارنامه این حکومت وجود داشت اما به دلایلی بازتاب چندانی بخصوص در نزد عموم جامعه نداشت . بنابراین سانسور و شکنجه و کشتار و فشار و ... همیشه بوده و حتی در مقاطعی بسیار شدیدتر و غیرانسانی تر.
اما از ویژگی های سال ۸۸ :
۱ - عریان شدن ظلم و برافتادن نقاب مسلمانی از چهره رژیم و رسوا شدن حکومت به ظاهر اسلامی در نزد بسیاری از افراد چه در داخل و چه در مجامع بین المللی
۲ - بروز و ظهور سطح آگاهی و بیداری و هوشیاری آنان در برخورد با تقلبی که آشکارا در انتخابات شد
۳ - همدلی و همراهی آنها با یکدیگر و اتحادی که هرگز جوانان زیر سی سال ما تجربه اش نکرده بودند و به جرات می تونم بگم چنین اتحادی در مقابل دشمنی چنین بی رحم و ظالم را حتی بزرگترها هم تجربه نکرده بودند.
۴ - اطلاع رسانی و استفاده از حداقل ابزار در این راستا (موبایل) و ارسال اخبار و عکسها و فیلمها به موقع برای نمایش در برابر میلیاردها چشم در سراسر دنیا ، چیزی که در آن سالها اصلا وجود نداشت و چه بسیار جوانان و عزیزانی که به بدترین اشکال مورد هجوم واقع شده ، شکنجه و کشته می شدند بدون اینکه کسی باخبر شود.
۵ - تولد موج سبز ، موجی که همه اقشار از پیر و جوان و زن و مرد با هر اعتقاد و اندیشه ای را پذیرا شد (که این خود بزرگترین و خوشایند ترین دستاورد در این سال بود)
۶ - حضور بسیار پر رنگ و تاثیر گذار زنان در عرصه مبارزه بر علیه ظلم و نابرابری و فریادی که سی سال در گلو ماسیده بود .
و بسیار موارد دیگر که بهرحال می تواند سال ۸۸ را به سالی خاص در طول تاریخ مبارزات ایران و ایرانی تبدیل کند .
در این سال بذری کاشته شد که بی شک محصول با ارزشی درو خواهد شد. و من به نوبه خود این رو به فال نیک می گیرم و منتظر روزی هستم که این بذر به محصول بشینه و میوه بده . میوه ای شیرین و دلچسب که شاید هنوز طعمش رو هیچکدوممون نچشیده باشیم . میوه آزادی
















Tuesday, 16 March 2010







وقايع روز: جشن نوروز در کنگره آمريکا به رسميت شناخته شد

جشن نوروز در کنگره آمريکا به رسميت شناخته شد
مجلس نمایندگان آمریکا عصر روز دوشنبه قعطنامه ای را تصویب کرد که در آن اهمیت فرهنگی و تاریخی نوروز به رسمیت شناخته می شود. مجلس نمایندگان آمریکا همچنین در قطعنامۀ خود سال نوِ ایرانی را به آمریکاییان ایرانی تبار و مردم ایران تبریک گفته است. این قطعنامه با تلاش مایکل هوندا از نمایندگان ایالت کالیفرنیا به تصویب رسید. برای مشاهده اصل متن قطعنامه ادامه مطلب را ببینید .
*********************************************





در پی اعلام خبر توقف قضایی فعالیت جبهه مشارکت ميرحسين موسوی سال آینده را سال «صبر و استقامت بر اهداف جنبش سبز» نام گذاری کرد
معاون سیاسی وزیر کشور ایران دلیل لغو کنگره حزب مشارکت را توقف قضایی فعالیت حزب اعلام کرد. سید صولت مرتضوی اضافه کرد فعالیت حزب متوقف شده و دفاتر آن هم پلمپ شده اند. متعاقب اين رويداد میرحسین موسوی در دیدار با اعضای شواری مرکزی جبهه مشارکت سال آینده خورشیدی را سال صبر و استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن نامید.
***************************************

شش تن از بازداشت شدگانِ حادثه عاشورا به اعدام محکوم شده اند
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران گفته است که ۶ تَن از بازداشت شدگانِ حادثه عاشورا به اعدام محکوم شده اند. دادستان تهران می گويد این حکم در دادگاه تجدیدنظر در حال رسیدگیِ مجدد است. دادستان تهران برخورد با زندانیان را خوب توصیف کرده است.
***************************************
کارکنانِ پیمانکاری برج میلاد به عدم دریافت ۴ ماه حقوقِ معوق خود اعتراض کردند
جمعی از کارکنانِ پیمانکاری برج میلاد در اعتراض به عدم دریافت ۴ ماه حقوقِ معوق خود در محوطه این برج وابسته به شهرداری تهران تجمع کردند. در همین حال کارگران صنایعِ نساجی مازندران ،هم در اعتراضی مشابه، در مقابل دفترِ مدیریت دست، به تجمع زده اند. آنان گفته اند که ۵ ماه است حقوق دریافت نکرده اند. این در حالیست که ایلنا به نقل از یک عضو شورای اسلامیِ کارِ شرکت نوشابه سازی ساسان گزارش داده است کارگرانی که اخراج شده اند حتی اگر ۱۲ میلیون تومان وعدۀ داده شده را دریافت کنند نمی توانند سال آینده زندگی خود را اداره کنند.

//>
//>

Wednesday, 13 January 2010

Saturday, 9 January 2010

دستگیری یکی از دختران شاهدعینی فجایع عاشورای تهران توسط حفاظت سپاه

اختصاصی جرس / دستگیری یکی از دختران شاهدعینی فجایع عاشورای تهران توسط حفاظت سپاه
شبکه جنبش راه سبز (جرس):حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران از طریق شنود تلفن توانسته است برخی از شاهدان عینی فجایع عاشورای تهران و از جمله زیر گرفتن مردم بی دفاع توسط خودروی نیروی انتظامی را دستگیر کنند.
به گزارش جرس، گرچه فرمانده نیروی انتظامی صحنه زیر گرفتن مردم توسط خودروهای این ارگان نظامی را علی رغم انتشار وسیع تصاویر آن تکذیب کرد. اما برخی از این شاهدان عینی در تماس با رسانه ها مشاهدات خود را از آنچه در روز عاشورا دیده بودند تشریح کردند.موضوعی که منجر به شناسایی این افراد توسط حفاظت سپاه و دستگیری برخی از شاهدان عینی شد.
در یکی از این موارد دخترجوانی که به حکم ندای وجدانشان و با صداقت آنچه را دیده در گفتگو با بی بی سی بازگو کرده بود اکنون به اتهام "نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی" در زندان اوین به سر می برد و خانواده آنها که از شناخته شده ترین خانواده های مذهبی تهران هستند به شدت تحت فشارند تا در این باره مصاحبه ای انجام ندهند.
خبرنگاران جرس به نقل اززندانیان بند زندان زنان اوین از شرائط دشوار این پیروان دختران آزاده میهنمان خبر می دهند.

رمزگشایی از رویکرد جدید حکومت

سرانجام خامنه ای تحت فشار اعتدالیون حکومت ناچار به انتخاب گزینه سیاه و چشم پوشی از گزینه قرمز شد. رفتار متناقض رهبری را تنها در شرایطی می توان درک نمود که بتوانیم خودمان را بجای وی گذاشته و حوادث و جریانات را از نگاه وی مشاهده نمائیمواقعیت مشترکی وجود دارد که هم افراطیون و هم اعتدالیون حکومت، نزد رهبر به آن اعتراف نموده انداین واقعیت که حکومت بازوی سرکوب متعارف خود را از دست داده است. نحوه پاسخ مردم به خشونت در روز عاشورا، نه تنها همه جهانیان را در بهت و حیرت فرو برد، بلکه خود حکومت را نیز با شرایطی کاملاً جدید مواجه ساخت، ابزار کلاسیک سرکوب که تا قبل از عاشورا موفق عمل کرده و جواب داده بود، در روز عاشورا بطرز عجیبی از کار افتاد و بی خاصیت شد.گارد ضد شورش، مرکب از نیروی انتظامی، لباس شخصی، بسیجی و سپاهی، با بهره گیری از باطوم و گاز اشک آور، در مقابل مردم تارومار شده و شکست خوردند. در شرایطی که مردم دارای هیچگونه فرماندهی مشترکی نبوده اند، نحوه درگیر شدن با گارد حکومتی در تمام صحنه ها یکسان و دارای نتیجه ای واحد بوده است.از دیدگاه «پلیسی – ضدشورشی»، از این مرحله به بعد، فرستادن گارد ضد شورش برای مقابله با مردم، فرجام مشخصی دارد و این نیروها در همان گام اول، در برابر مردم دچار انهدام شده و فاقد هر گونه تأثیری خواهند بود. از لحاظ علم سرکوب اغتشاشات نیز این مشکل با افزایش نیرو یا چند برابر کردن آن حل نمی شود، زیرا «خط تماس و درگیری» نیروی ضد شورش با مردم، باندازه عرض خیابان است و چه یکصد نفر گارد ضد شورش در صحنه باشد چه یکهزار نفر، خط تماس و درگیری با مردم، منحصر به صفوف اول گارد بوده و نیروهای تقویتی پشت سر، عملاً کارایی و خاصیت نخواهند داشت. در عین حال که حکومت نیز توان بسیج نیروی سرکوبگر بیشتری را ندارد.موج سبز نیز که سر باز ایستادن ندارد و دارد خود را برای 22 بهمن آماده می کند. اگر شما بجای سرکوبگران باشید تدبیرتان برای 22 بهمن چه خواهد بود؟ وقتی امکان سرکوب با گارد ضد شورش وجود ندارد چه باید کرد؟ راهکار بسیار روشن، و دقیقاً همان چیزی است که هر دو جناح درون حاکمیت به آن اقرار دارند: «بکارگیری ادوات زرهی و مسلسل»، که معنای آن آتش گشودن بسوی مردم و کشتار است. این واقعیت آشکار، در حقیقت خط جدائی دو جناح حاکمیت است، جناح تندرو تشنه خونریزی است و آنرا برای حفظ حکومت واجب می داند ولی جناح مقابل، آنرا بمنزله خودکشی و سقوط حکومت می داند.ولی دلیل اینهمه اصرار برخی سران سپاه و تندروهای حکومتی برای خونریزی چیست؟ آیا جز این است که آنها فقط در شرایط بحران و در پروسه خشونت برای حکومت ارزش و کارائی خواهند داشت؟ اگر رهبر بخواهد به کاربرد تدبیر بجای خشونت در مقابل جنبش سبز روی آورد، اساساً جایگاهی برای شکنجه گران و قاتلین و قمه کشها نخواهد بود، مجتبی و یارانش از خاصیت می افتند.شکافهای داخلی حاکمیت از عصر روز چهارشنبه 9 دی به نقطه حساس خود رسید، علیرغم بکارگیری همه امکانات، حکومت نتوانست حتی چند صدهزار نفر را به خیابانها بکشاند و این عملاً پایان زودرس تاکتیک شعبان بی مخی مجتبی بود و سلسله اقدامات بعدی طراحی شده، نظیر بازداشت رهبران جنبش سبز و سخنرانی آتشین رهبری در روز جمعه، متوقف گردیدند. دولت کودتا و سرداران خشونت طلب بشدت از این چرخش نظر رهبر ناخشنود و عصبانی شده و رابط بین سپاه و دولت و مجلس، سردار کوثری، فرمانده سابق لشگر 27 سپاه که اکنون روی لباسهای نظامی اش کت و شلوار نمایندگی می پوشد، جزئیات رویکرد جدید رهبری را باطلاع فراکسیون 45 نفره انقلاب اسلامی در مجلس رسانید (همان افرادی که «طرح سلاخی جنبش سبز» و «اعدام در سه سوت» را در مجلس طرح کرده بودند) که پی آمد آن استعفای حسینیان بود.استعفانامه حسینیان را باید بعنوان بیانیه عموم تندروهای حکومت دانست که با لحنی بسیار بی ادبانه خطاب به خامنه ای نوشته شده بود و بسیاری آنرا به «سناریوی عبور افراطیون از رهبری» تعبیر نمودند. در این بیانیه، تندروها عباراتی کم نظیر را بکار برده بودند، نظیر اینکه پس از 12 سال مبارزه با اصلاح طلبان، امروز بیش از هر زمانی احساس دلشكستگی و سرخوردگی کرده و خود را ناتوانتر از همیشه یافته و هر روز مطرودتر و بیخاصیتتر شده و خود را موجودی شكست خورده و سرخورده میبینند. گلایه شدید از اینکه «چرا بسیج و نیروهای انتظامی كه در جریانات اخیر در خط مقدم علیه "مزدوران آمریكایی" میجنگیدند تا از امنیت مردم دفاع كنند به بهانه تخلف چند نفر، با تمام وجود مورد تحقیر و ظلم دادگاههای نظامی قرار میگیرند و تمام بدنه تحت تعقیب قرار میگیرند، فرماندهان مورد اذیت و توهین قرار میگیرند، ولی هیچ كس دفاعی نمی كند و هیچكس نمی پرسد نیرویی كه می خواهد از امنیت مردم و اركان نظام دفاع كند با این روحیه زخم خورده چگونه و چرا؟»انتهای بیانیه جناح خشونت طلب نیز ضمن بار کردن چند متلک پیاپی به رهبر، به این ختم می شود که «خداوند تنها یك راه را به ایشان نشان داده و آن نیز گوشهگیری و عزلت است.» البته آخرین جمله این بیانیه، بکارگیری ناشیانه آیه ای از سوره طلاق است که رهبر را تهدید می کند که «از این کار (طلاق!) پشیمان خواهی شد و دوباره بسوی ما باز خواهی گشت.»این تغییر تاکتیک رهبری نباید با ساده اندیشی تحلیل شده و از آن برداشت به عقب نشینی یا تصمیم به پذیرش خواست مردم نمود، رهبر و حکومت همچنان بر ادامه مسیر خود در نادیده گرفتن حقوق ملت و سرکوب هر گونه اعتراضی مصمم هستند، فقط روش سرکوب تغییر خواهد کرد.فرمایشات روز شنبه 19 دی خامنه ای نیز مؤید همین تغییر تاکتیک حکومت است. وی ضمن اینکه تلاش داشت جلال و جبروت لطمه خورده اش را همچنان حفظ نموده و باصطلاح، زیاد از خودش ضعف بروز ندهد، نشان داد که بخشی یا تمام جام زهر را نوشیده است. خامنه ای برای اولین بار بعد از کودتای انتخاباتی، طرفدارانش را به صبر و خودداری از اقدامات خودسرانه دعوت نمود و گفت: «در شرایط فتنه، کار دشوارتر و تشخیص سخت تر است، جوانان در مقابل برخی مسائل صبر پیشه می کنند که باید هم چنین باشد ولی هرگاه که زمان حضور در صحنه باشد، در میدان حاضر هستند. همه باید مراقب باشیم که با کارهای بی رویه، به فتنه انگیزی دشمن کمک نکنیم. جوانها مراقب باشند هر كار خودسرانه كمك به دشمن است. ورود افرادی كه شأن و وظیفه قانونی ندارند، قضایا را خراب میكند. در این شرایط غبارآلود باید خیلی با احتیاط و تدبیر و البته در وقت خود با قاطعیت عمل کرد.»همچنین وی یکباره بیاد قانون افتاده و دستگاههای مسئول را به اِعمال کامل و قاطع روند قانون در برخورد با حوادث اخیر موظف کرده و می گوید: «افرادی که مسئولیت و وظیفه قانونی ندارند نباید در این قضایا دخالت کنند. اگر در این قضایا بدون دقت و درک کافی عمل شود ممکن است بیگناهانی که از این خباثت ها بیزارند لطمه جدی ببینند بنابراین همه باید از حرکت خودسرانه پرهیز کنند و همه چیز بر روال قانون انجام شود.»رهبر در شرایطی ناچار به این تغییر تاکتیک می شود که معترضین داخلی حکومتی بتدریج صدای خود را بلندتر نموده و در روزنامه جمهوری اسلامی که با بودجه رهبری اداره می شود، سرمقاله تندی به قلم مسیح مهاجری، سردبیر این روزنامه، اقدامات اخیر حکومت که بنا به اشاره خامنه ای انجام شده است را هدف قرار داده و می نویسد: «می دانید حاصل كار آقایان چیست افزایش مقلدان آقای صانعی. كما اینكه حاصل یكطرفه رفتن های رسانه ملی نیز بالا رفتن سرسام آور مشتریان تلویزیون های ماهواره ای و رادیوهای بیگانه بوده است و زهی تاسف از اینهمه بی تدبیری.» و همه می دانند که چه کسی دستور دهنده «اینهمه بی تدبیری» است.تصور اینکه خامنه ای بتواند منش و شخصیت خود را یک شبه عوض نماید، تصوری سخت نادرست و غیرقابل قبول است. خامنه ای با مردم ایران بیگانه است و فقط آنهایی که دست او را می بوسند یا برایش فریاد زنده باد می کشند را بعنوان مردم دیده و مابقی را دشمنان خود و عامل دست اجانب می داند. وی هرگز احتمال خطا و اشتباه برای خودش را نمی پذیرد و برای همین هر چه بگوید و هر فکری که داشته باشد، عین صواب و برای همه لازم الاجرا بوده و تحمل کوچکترین انتقاد و عدم تبعیتی را ندارد، او خود را معادل حق می داند و هر کسی در هر مقامی، چنانچه با وی مخالفت کند با حق مخالفت کرده است. چنین فردی بیشتر از مشاور و همفکر به روانشناس و کمکهای پزشکی برای معالجه نیاز دارد.خامنه ای با اتخاذ تاکتیک جدید، فقط در اندیشه وقت خریدن برای خود و حکومتش است تا نیروهای نظامی اش بتوانند تدبیر لازم را اندیشیده و ابزار مورد نیاز را خریداری و وارد نمایند، آنگاه با آمادگی کامل و مشتی برفراشته بار دیگر به تاکتیک قدیمی خود بازخواهد گشت. در حالی که حکومت می خواهد به مردم وانمود نماید که تغییر رفتار داده است، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه می گوید: «زبده ترین و آموزش دیده ترین نیروهای بسیج كه دارای روحیه نظامی هستند، شناسایی و در گردان های امام حسین سازماندهی و آموزش دیده و در در مباحث امنیتی بكارگیری خواهند شد.» لابد این گردانها منتظر رسیدن زره پوشهای چینی و مربیان ضد شورش چینی هستند تا آموزش دیده و سازماندهی شوند و در "مباحث امنیتی" بکارگیری شوند.تاکتیک متقابل جنبش سبزحکومت در روزهای آینده تلاشهای گسترده ای را برای اختلاف افکنی در صفوف جنبش سبز و سلب انگیزه مبارزه از مردم، آغاز خواهد نمود. حتی امکان دارد بمناسبت دهه فجر، با وساطت عده ای از بزرگان، رهبر منت فرموده و با عفو زندانیان سیاسی موافقت نموده و بدنبال آن برخی از رهبران جنبش سبز وادار به صدور بیانیه خطاب به رهبر و تشکر از این اقدامات شوند، در مواردی حتی شاید برخی از ایشان را به ملاقات رهبر برده و فریاد آشتی ملی سر دهند.زمزمه هایی نیز از برسمیت شناختن ظاهری جنبش سبز بعنوان اپوزیسیون و در اختیار گذاشتن تریبون و حتی موافقت با برخی تجمعات بشرط عدم وجود شعارهای ساختارشکنانه (مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر جمهوری اسلامی) بگوش می رسد.همه این تلاشها برای این است که در فرصت اندک باقیمانده، مردم را از مشارکت وسیع در راهپیمائی 22 بهمن منصرف نموده یا حداقل آنرا بسیار محدود نمایند. در حقیقت حکومت به تنها راه موجود پناه برده و در شرایطی نمی باشد که گزینه دیگری را برگزیند.جنبش سبز در مقابل دو راه بیشتر ندارد، یا اینکه به ساز حکومت رقصیده و سرنوشت کار را به آنها واگذار نماید، و یا اینکه با قدرت هر چه تمامتر به راه خود ادامه دهد. قاطعیت و عزم جدی جنبش سبز حکومت را وادار خواهد نمود که عقب نشینی بیشتری نموده و نهایتاً با برگزاری رفراندوم عمومی 22 بهمن، با آرامش و بدون خشونت، البته بشرط آنکه حکومت مجدداً حماقت روز عاشورا را مرتکب نشود، خواست ملت ایران برای دستیابی به حقوق اولیه خود را با صدای بلند اعلام نماید. تا 22 بهمن با تمام توان در افشای جنایات عاشورا نزد هم میهنانمان و دعوت ایشان برای مشارکت در رفراندوم سرنوشت خواهیم کوشید.اینکه حکومت با تغییر تاکتیک از سر ناچاری خود، در داخل خود دست به تغییرات بزند و فقط با تعویض ماسک رژیم، توقع داشته باشد که جنبش سبز هم متقابلاً کوتاه آمده و برای حکومت کف بزند، توهین به شعور تک تک ملت ایران است. جنبش سبز امروز از چنان پایگاهی در میان مردم و نزد افکار جهانیان برخوردار است که هرگونه تصمیم گیری پشت درهای بسته بیت رهبری را فقط جنگ قدرت داخل خود حکومت دانسته و آنرا بی اعتبار و بی ارزش می داند. مردم با حضور میلیونی خود در 22 بهمن حکومت را وادار خواهند نمود که سر تسلیم در برابر ملت ایران فرود آورد.حکومت اگر فکر می کند می تواند راهی برای انحراف و یا متوقف نمودن جنبش آزادیخواهی مردم ایران پیدا کند در توهم مطلق است. این رهبر و این حکومت، دستشان بخون آلوده است و نزد ملت ایران هیچگونه ارزش و اعتباری ندارند

Friday, 8 January 2010

کناره گیری طراح اعدام های ۵ روزه

کناره گیری طراح اعدام های ۵ روزه / روح الله حسینیان، نماینده تهران در مجلس از سمت خود کناره گیری کرد

روح الله حسینیان، نماینده تهران در مجلس از سمت خود کناره گیری کرد.
این می تواند شکست بزرگی برای کسانی باشد که طرح دو فوریتی اعدام «محاربین» در ۵ روز را امضا کرده بودند. حسینیان امروز در نامهای سرگشاده نوشت: «ما امروز بیش از هر زمانی احساس دلشکستگی و سرخوردگی میکنم. امروز خود را ناتوانتر از همیشه مییابم. هر اقدامی آغاز کردیم با رقابت پیچیده پارلمان تاریستهای حرفه ای نقش بر آب شد. ».با این حال، گفته میشود که عده ای از نمایندگان اصولگرا از همین الان فعال شده اند تا مانع پذیرش استعفای حسینیان شوند. محمد دهقان نماينده مردم طرقبه و چناران و عضو هيئت رئيسه مجلسبه خبرگزاری فارس گفت که اگر دلایل حسینیان برای استعفا قانع کننده باشد، شاید با استعفای او موافقت شود، اما «در عين حال كه همه ما نمايندگان تمايل نداريم كه همكار خوبي مانند حسينيان را از دست دهيم و از وي تقاضا داريم كه از اين استعفا انصراف دهند.»
به نظر میرسد که این استعفا، نشانه مقاومت مقامهایی در نظام در برابر طرح «اعدام ۵ روزه محاربین» باشد. احتمال دارد این نماینده مجلس برای فشار آوردن به کسانی که مانع طرح محسوب میشوند این استعفا را به صورت سمبلیک تقدیم هیات رئیسه کرده باشد.حسینیان از نیروهای قدیمی امنیتی و قضایی است که از موافقین اعدام مخالفین نظام محسوب می شود.>>
متن استعفا نامه روح الله حسینیان به شرح زیر است:
با عرض سلام؛ چنانچه بيشتر دوستان مطلع هستند، اينجانب نزديك به دوازده سال است كم و بيش در حال مبارزه با جريان انحرافي به اصطلاح اصلاح طلبان هستيم. خداوند خود ميداند كه چه ظلم ها، فشارها، تهمت ها، توهينها و تحقيرها را از اين جماعت شنيدم و ديدم. در اين ميان نصحيت ها و زخم زبانهاي دوستان را با همه تلخيهايش به جان خريديم؛ اما به ياري خداوند كه همه انگيزه ام او بوده هرگز احساس ضعف و ناتواني نكردم؛ بلكه هرگاه حملات اين جماعت بيشتر ميشد احساس نشاط ميكردم. اما امروز بيش از هر زماني احساس دلشكستگي و سرخوردگي ميكنم.امروز خود را ناتوانتر از هميشه مييابم. هر اقدامي آغاز كرديم با رقابت پيچيده پارلمان تاريست هاي حرفهاي نقش بر آب شد. جناح اصلاحطلب نزد رئيس عزيزتر و ارزشي تر شدند و هر روز ما مطرودتر و بيخاصيت تر. من خود را موجودي شكسته خورده و سرخورده ميبينم وقتي ميبنيم رياست كميته دفاع مجلس يكي از فتنه گراني است كه از بانيان اتهام تقلب در انتخابات بود. وقتي ميبينم مجلس اصولگرا نماينده اي را براي اين كميته انتخاب ميكند كه تا ديروز علناً از يكي از سران فتنه دفاع ميكرد و يك روز از عمرش را در راه مبارزه نگذرانده و تنها با تاجران كويتي مينشيند و برميخيزد و رسالتش توزيع آدامس در بين نمايندگان است.امروز ميبينيم دهها نشريه با حمايت بيت المال تمام ارزشهاي اخلاقي و سياسي امت حزب الله را زير ضربات خود گرفته اند. وقتي از ريشه اينها تحقيق ميشود ميبينيم هر دسته اي از اينها از دفتر يكي از مسئولان جمهوري اسلامي سيراب ميگردند.امروز مردمي كه دنبال صد هزار تومان وام ميگردند ناگهان چشم باز ميكنند ده ها ميليون تومان بيت المال به جيب هنرپيشه هايي ميريزد كه نه دل در گرو اسلام دارند و نه در گرو حتي اين كشور و بدتر ناگهان تصوير آنها را در كنار هم بايد شاهد باشيم و هيچكس هم اخم نكند؟ چرا مأيوس و سرخورده نباشم.امروز بسيج و نيروهاي انتظامي كه در جريان فتنه هاي اخير در خط مقدم عليه مزدوران آمريكايي ميجنگيدند تا از امنيت مردم دفاع كنند به بهانه تخلف چند نفر (كه بايد هم برخورد شود) اينان با تمام وجود مورد تحقير و ظلم دادگاههاي نظامي قرار ميگيرند، تمام بدنه تحت تعقيب قرار ميگيرند. فرماندهان مورد اذيت و توهين قرار ميگيرند؛ ولي هيچ كس دفاعي نميكند و هيچكس نميپرسد نيرويي كه ميخواهد از امنيت مردم و اركان نظام دفاع كند با اين روحيه زخم خورده چگونه و چرا؟من خود را سرخورده و شكست خورده ميبنيم كه كساني در دفاتر مسئولان نظام جمهوري اسلامي حاكم شده اند كه 180 درجه با رهبري نظام زاويه دارند. چرا احساس يأس و شكست نكنم كه با همه فداكاري اين مردم معتقد و ولايتي در اين نظام كساني نصب ميشوند كه تا ثريا فاصله با رهبري نظام دارند كساني كه در اين فتنه تا جايي كه احساس ترس نكردند از حريف حمايت كردند.من نميدانم اگر به كارگيري اين افراد چند چهره به مصلحت مي باشد آيا سرخورده شدن صدها مانند من هم مصلحت اين نظام است؟البته ميدانم كه همه براي نصب اين افراد توجيهي دارند و ادله و مباني؛ اما بايد به من حق بدهند كه آنان خضرند و من موسي، بسياري از تصميمات را نميفهمم، بسياري از رفتارها را سوراخ كردن كشتي انقلاب ميدانم، بسياري از الطاف كريمانه به منافقان را ساختن جدار بر مردمي بيمعرفت ميدانم كه از لقمهاي بر گرسنگان راه كوتاهي كردند. بسياري از شخصيتكشيها را قتل بيگناهان ميدانم. اعتراف ميكنم كه اشكال از من و بيعمقي من است به همين جهت اين حق را به خضر نبي ميدهم كه مرا از خود براند و به همين جهت من به آنها حق ميدهم تا به من بگويند: «اَلَم اقُل لكَ انّك لن تستطيعَ معي صبراً» و باز بر سرم فرياد زنند «هذا فراقٌ بيني و بينك».من يك ظاهرگرا هستم فقط اين را ميدانم كه طبق قانون اساسي در مجلس سوگند خوردهام و هم صدا با ديگر نمايندگان تكرار كرده ام كه «من در برابر قرآن مجيد به خداي قادر متعال ياد ميكنم و با تكيه بر شرف انساني خويش تعهد مي نمايم كه پاسدار حريم اسلام و نگهبان دستاوردهاي انقلاب اسلامي ملت ايران و مباني جمهوري اسلامي باشم.» ولي ميبينيم تجربه اين مدت به من نشان داده است كه قادر به وفاداري به اين سوگند نيستم.مطمئن هستم كه با مرگ سياسي يا جسماني حقيري مانند من نه بر دامن كبريايي ولايت گردي خواهد نشست نه از روند انقلاب خواهد كاست و مطمئن هستم يأس و سرخوردگي اين بنده حقير در روحيه حتي يك نفر هم تأثير نخواهد پذيرفت. اين سيل خروشان همچنان به پيش خواهد رفت و آنچه نابود خواهد شد درماندگان و خستگان و فرسودگان خواهند بود.از طرفي ميدانم كه كينهتوزان از اين به بعد تحليل ها خواهند كرد و خواهند گفت نتيجه تندي و افراط همين است. بگذاريد تا هر كس هرچه ميخواهد قضاوت كند. قضاوت نهايي با خداوندي است كه بر همه دلها آگاه است و انگيزهها را بهتر از همه ما ميداند و به عدل و انصاف حكم خواهد راند.آنچه كه بايد بدانند اين است كه من لحظهاي از گذشته خود پشيمان نيستم و از آنچه با من شده است راضي به رضاي اويم چون همه آنها «بعين الله» بوده است.در پايان از امت حز بالله و به خصوص مردم تهران كه به اينجانب رأي داده بودند عذرخواهي ميكنم. من قول داده بودم كه به شما خدمت كنم و حال خود را ناتوان از خدمت ميدانم.اميد است كه در دو سال آينده فردي انتخاب شود كه بتواند خدمتگزار شما ملت خدايي باشد.بسيار فكر كردم بسيار دعا كردم و از خداوند خواستم تا راهي براي خروج از بن بست به من نشان دهد: اما خود را همچنان در مقابل هزاران سؤال امت حزبالله بي جواب ميدانم.خداوند تنها يك راه را به من نشان داد و آن گوشه گيري و عزلت البته «لاتَدري لعلّ اللهَ يُحْدِثٌ بعد ذلك امراً»بدينوسيله رسماً استعفاي خود را از نمايندگي مجلس شوراي اسلامي خدمت هيئت رئيسه محترم اعلام ميدارم.
با آروزي طول عمر رهبر عزيز
دولت به كام باد
روح الله حسينيان»
منبع: خودنویس18 دی 1388 - 8 ژانویه 2010

Thursday, 7 January 2010



اهل گرمسارمروزگارم بد نیست

چاه نفتی دارم

پول گازی

سر سوزن عقلی

رهبری دارم

بهتر از گاو دوان

دوستانی ،دستشان داغ ودرفش

و سخنگویی که همین نزدیکیست

لای این شب بوها

گوییا می {…}
پای آن کاج بلند
اهل گرمسارم

ازهمان روزکه خوردم پپسی

توی میدان ولیعصر

شدم تهرانی………… ………
……… ……..


اهل گرمسارم

پیشه ام حرافیست

گاه گاهی قفسی میسازم توی اوین

تا به آواز جوانی که در آن

زندانیست

غم بدبختیتان تازه شود

چه خیالی،،،،چه خیالی میدانم

همشون بیجانند

خوب میدانم

حاصل دولت من بی نانیست

………… ……… ……… …

من مسلمانم!!


برسرم هالهءنور

جانمازم پرچم لبنان

مهرم زور

قصر سجاده من

من وضو باخون

مردم پیروجوان میگیرم

من نمازم را پی تکبیرةالحرام

فقیه
پی قدقامت شورای نگهبان خواندم
کعبه من مث یک زندانی

میرود راه براه

میرود بند ببند

حجرالاسود من

کلهء تاروسیاه اوباماستاهل گرمسارم

نسبم شاید

برسد

به یه هندونهءکالی در چیننسب من شاید

به پسر عمه چاوز برسد

رهبرم بیخبر از خواب پرید

جنّتی زیبا شد

مرد بقال از من پرسید

چند مثقال کراک میخواهی

من ازاو پرسیدم

رأی مفت سیری چند؟

حمله به کروبی در قزوین

قزوين ملتهب شد
در پی حضور مهدی کروبی در قزوين، تعداد زيادی جمعيت سازماندهی شده با هجوم به منزل حجت الاسلام قوامی-نماينده مردم قزوين در مجلس ششم- مانع از ورود ايشان به مراسم عزاداری شدند. پس از اين جريان، مهدی کروبی جهت ديدار و اقامت در قزوين به سمت مکان ديگری رفتند که متاسفانه مجدداً اين افراد که در حدود پانصد نفر تخمين زده ميشوند، مانع از ورود کروبی به آن مکان شدند.
هم اکنون شورای تامين استان، فرمانداری و نيروهای امنيتی و نظامی شهر قزوين در تلاش برای متفرق نمودن اغتشاشگران از اطراف محل حضور مهدی کروبی هستند.
لازم به توضيح است مهدی کروبی به دعوت حجت الاسلام قوامی- رئيس ستاد مهدی کروبی درقزوين- جهت شرکت در آخرين شب مراسم عزاداری که در منزل آقای قوامی برگزار می شد به اين شهر سفر کرد. همچنين از چند روز پيش عده ای در جهت ملتهب نمودن اوضاع با ارسال پيامک و انتشار خبردر رسانه های داخلی استان، نسبت به حضور مهدی کروبی در اين شهر هشدار داده بودند.

Wednesday, 6 January 2010

مرتضوی بعنوان متهم اول در وقایع کهریزک شناخته شد


سعيد مرتضوی متهم اصلی کهريزک شناخته شد


سعيد مرتضوی متهم اصلی کهريزک شناخته شد
سرانجام پس از چند ماه بررسی دقيق، هيات ويژه مجلس برای بررسی ماجرای بازداشتگاه کهريزک عصر يکشنبه گزارش خود را نهايی و به اتفاق آرا تصويب کرد. برای تنظيم اين گزارش که امروز چهارشنبه تقديم رييس مجلس شد، بازديدهای مختلف از بازداشتگاه‌‌های نيروی انتظامی صورت گرفته و با عوامل انتظامی، بازداشت شدگان و مقامات قضايی گفتگو و مصاحبه انجام شده است.
به گزارش الف، گزارش هيات تحقيق و تفحص مجلس، تقصير اصلی را متوجه سعيد مرتضوی؛ دادستان سابق تهران که به دستور رييس وقت قوه قضاييه اختيار بازداشتگاه کهريزک را بر عهده داشته است، می‌داند.
قابل ذکر است که دستور اعزام بازداشت شدگان ۱۸ تيرماه ۸۸ به کهريزک را مرتضوی شخصا صادر کرده بود. در اثر رفتارهای خشونت بار ماموران با بازداشت شدگان، محيط غيربهداشتی و ضرب و شتم بازداشتی‌ها به دست ماموران و زندانيان شرور تحت امرشان؛ سه جوان به اسامی مرحوم محسن روح‌الامينی، مرحوم امير جوادی‌فر و مرحوم محمد کامرانی جان باختند.
سازمان قضايی نيروهای مسلح در بيست و هفتم آذرماه در اطلاعيه ای کشته شدن سه نفر از دستگير شدگان در بازداشتگاه کهريزک را قتل عمد به دليل ضرب و جرح دانسته و از مجرم شناخته شدن ۱۲ نفر از متهمان در پرونده کهريزک خبر داده بود.
سعيد مرتضوی به درخواست دولت از قوه قضائيه به قوه مجريه منتقل و از امروز مسئول ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شده است.
انتظار می‌رود گزارش هيات ويژه مجلس در هفته آينده در مجلس قرائت شود. اسامی اعضای اين هيات عبارتند از: آقازاده (نماينده رشت)، اسداللهی ( تربت جام)، الهيان (تهران)، بروجردی ( بروجرد)، تجری (قصرشيرين)، جلالی (شاهرود)، رضايی (مسجدسليمان)، سروری (تهران)، سنايی (نهاوند)، عليخانی (قزوين)، کرمی(کرمان) و کرمی راد (کرمانشاه)

Monday, 4 January 2010

Sunday, 3 January 2010

جمهوری اسلامی زره پوش ضد شورش از چين وارد می کند
اين زره پوش های ضد شورش مجهز به تجهيزاتی برای پاشيدن آب جوش و آب سرد و نيز شليک گاز اشک آور به سوی معترضان است
2.01.10

روزنامه لس آنجلس تايمز که در آمريکا منتشر می شود در يکی از گزارش های روز جمعهِ خود به اقدام تازه جمهوری اسلامی در خصوص واردات زره پوشِ ضد شورش از چين پرداخته و به نقل از وب سايت جنبش راه سبز که به اصلاح طلبان نزديک است نوشته است که اين زره پوش های ضد شورش مجهز به تجهيزاتی برای پاشيدن آب جوش و آب سرد و نيز شليک گاز اشک آور به سوی معترضان است. لوس آنجلس تايمز می نويسد؛ مدت زمان لازم، برای تحويل اين زره پوشها ۴ ماه بوده است که به دليل عجله دولت ايران و موافقت دولت چين، زره پوشها پيش از زمان موعود تحويل داده شده اند. به نوشته لوس آنجلس تايمز هر زره پوشِ ضد شورش دارای مخزنی ۱۰ هزار ليتری، برای شليک آب سرد و آبجوش و ۳مخزن ۱۰۰ ليتری جداگانه برای شليک مايعات شيميائی سوزاننده، آب مخلوط به رنگِ پاک نشدنی و يا آب مخلوط به گاز اشک آور است. اين روزنامه می افزايد هر زره پوش دارای دو تفنگ پرتاب مايعات با بُرد ۷۰ متر است که از داخلِ کابين، کنترل می شوند. اين گزارش می افزايد که قيمت خريد هر دستگاه از اين زره پوش ها ۶۵۰ هزار دلار است که به همراه آن مقادير زيادی مايعات مختلف، و اشک آور، و رنگی نيز خريداری شده است. معترضان ايرانی در اعتراض های يکشنبه گذشته، و در واکنش به خشونت نيروهای امنيتی بخشی از تجهيزات پليس ضد شورش را به آتش کشيدند.